چشمه های خروشان تو را می شناسند
موج های پریشان تو را می شناسند


پرسش تشنگی را تو آبی، جوابی
ریگ های بیابان تو را می شناسند


نام تو رخصت رویش است و طراوت
زین سبب برگ و باران تو را می شناسند


از نشابور بر موجی از «لا» گذشتی1
ای که امواج طوفان تو را می شناسند


اینک ای خوب، فصل غریبی سر آمد
چون تمام غریبان تو را می شناسند


کاش من هم عبور تو را دیده بودم
کوچه های خراسان تو را می شناسند

 


 

1. حدیث سلسله الذهب که امام به هنگام عبور از نیشابور فرمودند.

 
 


 "تنفس صبح، قیصر امین پور"